این ها فقط تعداد کمی از چالش هایی است که به عنوان نمونه لیست کردم، در روزهای انتخابات ببینید کاندیداها تا چه اندازه از این بحران ها اطلاع دارند، راهکار داشتن پیشکش!!! رئیس جمهور(و البته هر مدیر دیگری) باید اجمالا از دغدغه ها و راهکارها شناخت صحیحی داشته باشد تا بتواند مدیران پایین دستی را درست انتخاب کند. همچنین اگر دغدغه ها و راهکارهای آنها درست شناخته و به جامعه شناسانده شود، می شود امید داشت هر حزب سیاسی که روی کار آمد مقداری از آنها را به خاطر فشار افکار عمومی پیگیری کند. و این مسیر روبه رشد می تواند به مرور زمان کشور را به سمت پیشرفت حرکت دهد. قطعا اگر شما هم کمی تحقیق کنید موارد بیشتری از این دست خواهید یافت.

1.  ایران به نسبت جمعیت و خروجی صنعتش گازهای گلخانه ای بسیاری تولید می کند. این مطلب علاوه بر آلوده کردن محیط زندگی بشر با شعارهای اسلامی ما در تناقض و موجب بدبینی جهانیان به کشور ما می شود.
از طرف دیگر بهینه کردن کارخانه ها و وسایل آلاینده هزینه بر است و در اقتصاد ما چالش ایجاد می کند.
2.  به خاطر استفاده بی رویه از سفره های آب زیرزمینی، این منابع که در طی هزاران سال جمع شده اند در حال تمام شدن هستند، از طرف دیگر ما نیاز به خودکفایی و امنیت غذایی داریم و نیز با رواج کشاورزی های آب بر، زندگی عده ی زیادی را وابسته به استفاده از این سفره های زیرزمینی کرده ایم.
3.  برای تجارت جهانی مشکل داریم، چون بانک های بزرگ و معتبر به خاطر تهدید امریکا ریسک همکاری با ما را نمی پذیرند، به همین خاطر ما مجبوریم مسیر تبادلات پولی خود را از طریق بانک های کوچک و باج خواه و نیز صرافی های ناامن پیگیری کنیم.
4.  به خاطر دستکاری محیط زیست همان تعداد کم گونه های جانوری ایران در حال انقراض هستند، از طرف دیگر به زمین ها برای کشاورزی و چرای دام نیاز داریم، همچنین به معادن موجود در این مناطق و جاده هایی که از این مناطق عبور می کنند.
5.  برای کنترل تورم دچار رکود می شویم و با از بین بردن رکود تورم ایجاد می کنیم.
6.  با سدسازی های بسیار، نظم طبیعت را به هم ریخته ایم و سفره های آب زیرزمینی را دچار مشکل ساخته ایم، از طرف دیگر ضرورت سدسازی روشن است.
7.  بعد از تغییر مسیر رودها و استفاده از آب آنها برای کشاورزی و مصارف شهری و صنعتی، تالاب ها، دشت ها و دریاچه های ما خشک یا کم آب شده اند و علاوه بر از بین رفتن این زیبایی های الهی، این محیط ها را به کانون های داخلی ریزگرد تبدیل کرده ایم.
8.  به اسم با سواد سازی جامعه عده زیادی نیم سواد و ناکارآمد و البته مدرک دار تربیت کرده ایم که مدعی هستند اما کار بلد نیستند، گذشته از این که نوع رشته هایی که آموزش داده ایم مطابق نیاز کشور نبوده است و همچنین واضح است که این افراد نیم سواد را هم نمی شود به عنوان نیروی کار به خارج کشور صادر کرد. دانشگاه هایی همچون دانشگاه آزاد برای حفظ حیات  و تامین مالی ریخت و پاش های خود نیاز دارند که همه ساله دانشجویان بیشتر و با کیفیت کمتری را پذیرش کنند.
9.  به خاطر حمایت از تولید ملی اقتصاد کشور را به شکل نیمه بسته درآورده ایم و رقابت طبیعی ای که در بازار جهانی وجود داشت  را از دست داده ایم، رقابتی که خودبه خود منجر به تولید کالاهای با کیفیت تر و ارزان تر می شد. از طرف دیگر ضرورت حمایت از تولید ملی روشن است.
10.  کدام یک بهتر است، این که برای ورزش قهرمانی هزینه کنیم چون جامعه را به شور و نشاط می آورد و سرگرم می کند؟ یا برای ورزش همگانی و افزایش زیرساخت های آن هزینه کنیم تا جامعه ای سالم تر داشته باشیم؟
11.  این که بیمه هزینه ها را پرداخت می کند، جلوی واماندگی افراد در پرداخت خسارت ها را گرفته است، اما خود عاملی شده است برای کم توجهی و بی احتیاطی افراد.
12.  برای حفظ سلامت دستگاه های اجرایی و قضایی و ... سازمان های نظارتی تشکیل می دهیم، اما خود این سازمان ها هم دچار فساد می شوند.
13.  برای افزایش تولیدات کشاورزی از کودها و سمومی استفاده می کنیم که خطر آنها بالاتر از استانداردهای بین المللی است و سالانه خسارت های جانی و مالی بسیاری از این ناحیه می بینیم. و در سرطان معده جزء برترین ها در دنیا هستیم!
14.  بافت شهرهای ما بسیار فرسوده و در مقابل خطرات طبیعی و غیرطبیعی بسیار آسیب پذیر است، در عین حال اصلاح آنها هزینه بر است و نیز نارضایتی عمومی را برای دوره ای در پی دارد، و معمولا مدیران شجاعت پذیرش مسئولیت چنین جراحی هایی را ندارند.
15.  تعداد قابل توجهی از مردم ما اهل رعایت کردن مسئولانه قانون نیستند، از طرف دیگر با بالابردن مجازات ها نارضایتی عمومی را بالا برده ایم، زیرا زیرساخت های لازم و روان برای رعایت قانون را فراهم کردن نکرده ایم، همچنین فرهنگ سازی های لازم انجام نشده است.
16.  ... 

بهترین تبلیغ یافتن راه حل برای اصلاح این بحران ها و امثال آن و پیگیری آنها است.