سکولارها راهکارهای اجتماعی اسلام را مختص به زمان تشریع می دانند؛ فرمایشات اجتماعی پیامبر ص و معصومین ع را تشریع الهی نمی بینند، بلکه معتقدند این دستورات فقط از این جهت صادر شده است که معصومین ع در مواقعی حاکم جامعه بوده اند یا دست کم عضوی نخبه در جامعه، که شرایط همان زمان را دیده اند و راهکار مناسب را بیان کرده اند.
طبیعتا چنین راهکارهایی لزوما مناسب عصر ما نیست، زیرا شرایط عصر ما نسبت به عصر ایشان بسیار دگرگون شده است و این دگرگونی شرایط، در راهکارهای موقت معصومین ع لحاظ نشده است؛ بنابراین باید از اسلام به راهکارهای فردی آن اکتفا کرد تا انسان هایی مهذب تربیت شوند؛ در مرحله بعد این انسان های مهذب با اندیشه ی خود نظامی را تدوین کنند که پاسخگوی شرایط حال حاضر باشد.
متحجرین حوزه، پازل و جهانبینی سکولارها را به بهترین وجه کامل می کنند و تا حد زیادی به تئوری ایشان وجهه می بخشند. در فرآیند استنباط متحجرین، عقل نقش روشنی ندارد، عقلی که تاثیر به سزایی در توسعه و تضییق نصوص شرعی برحسب تغییر شرایط دارد، عقلی که مدار فهم مناطات احکام و مقاصد شریعت است؛ توجه به قرائن کلام و مصالح و مفاسد مقصود شارع در استنباط ظاهرگرایان رنگی ندارد و اصولا عنصر کارآمدی در اجتهاد ایشان حرف غریبی است، تا جایی که اگر مدتی با ایشان معاشرت کنید متوجه می شوید بی توجهی به نتیجه و کارآمدی در بین ایشان نوعی فخر و تعبد ممدوح تلقی می شود. آیا می توان از چنین روش و منش استنباطی انتظار ورود موفق به عرصه اجتماعی را داشت؟! چنین شیوه استنباطی بهتر از هر نوع استدلالی سخن سکولارها در ناکارآمدی نصوص دینی در تدوین نظامات اجتماعی را اثبات می کند و بهترین مثال ها را برای ایشان فراهم می آورد تا در محفل های خود مطرح کنند و به ساده اندیشی دین داران بخندند و سرآخر فتاوای ناکارآمد متحجرین را در کنار اندیشه های آرایش شده سکولاریسم قرار دهند و جامعه را بین این دو مخیر کنند!
انتخاب جامعه کدام خواهد بود؟
پیرزنی که قابلیت زاد و ولد ندارد، یا عروس آرایش شده ای که توانایی فرزندآوری دارد هرچند ناخلف و نابه کار؟
بین ادعا و عمل متحجرین فرسنگ ها فاصله است؛ ادعای کامل بودن دین اسلام و داشتن برنامه های متعالی برای همه عرصه ها کجا و رخوت زدگی و مرده وشی که امروز در روش علمی ایشان مشاهده می کنیم کجا؟ متاسفانه این قرائت ناکارآمد متحجرین از اسلام به پای اسلام نوشته می شود.
اگر شرایط به همین شکل پیش برود، در آینده ای نه چندان دور باید شاهد مصالحه ای نانوشته بین سکولارها و متحجرین باشیم، عرصه های اجتماعی و علوم انسانی در اختیار سکولارها قرار خواهد گرفت و دین به فضای فردی جامعه منحصر می شود، آن هم صرفا در میان عده ای محدود! و فرصت تاریخی انقلاب اسلامی برای نشر تعالیم اسلام به همین سادگی هدر می رود.