اگر دنبال متقی ترین افراد هستید، بی تردید یکی از مجموعه هایی که باید مد نظرتان باشد حوزه های علمیه است.  بی شک اسطوره های تقوا را باید در تاریخ و حال حاضر این مجموعه یافت.

اما در همین مجموعه افرادی هستند که بی نظیر یا حداقل کم نظیر اند، افرادی مودب به آداب، آدابی که به سختی می توان استحبابشان را در آن حد و حدود که ایشان رعایت می کنند، اثبات کرد؛ اما ایشان از باب احتیاط اهل رعایتند.

چنان اهل رعایتند که هنگام سوال پرسیدن از ایشان واهمه داری مبادا اندکی موجب رنجش ایشان شوی و در دم گرفتار تیر غیب گردی.

در حال و هوای فروتنی به سر می بری، که به ناگاه منظومه فکری ات را در هم می ریزند و تو را دچار تناقض عاطفی می نمایند.

محبتی که نسبت به رعایت بسیار آنان داشتی و اشمئزازی که در اثر لگدمال شدن انصاف به تو دست می دهد! هنگامی که با نگاه مخالف چنان رفتار می کنند که گویی کافری است حربی! هنگامی که بدون دقت و تامل در مقصود فرد مخالف، سطحی نگرانه او را متهم به عناوینی همچون دروغ گویی می نمایند!

ماجرا وقتی عجیب تر می شود که با فردی مشهور الحال که ساختارهای عقیدتی را زیر سوال برده است و دست در دست دشمنان اسلام دارد با کمال ادب سخن می گویند، اما شخصی که در چهارچوب های عقیدتی نگاه فقهی و اصولی متفاوتی دارد را جهنمی،... می نامند!!!

رعایت ادب مطابق طبع را باید تقوای سلیقه ای نامید و روشن است که تا چه حد از ارزش تقوا تهی است، زیرا اساسا تقوا تقوا است وقتی تابلوی توقفی باشد برای تمایلات نادرست نفسانی! بی تردید هیچ لباس توجهیی نمی تواند چهره زشت این بی انصافی را بپوشاند و چه بسا آن را رسواتر نماید.

 بی شک کسی که این چنین انصاف را زیرپا بگذارد، دیگر ظاهر متینش در میان حق جویان خریدار ندارد.